مادرا ! گرچه چو تصویر خیالی شب و روز ،
در سراپردهی این چشم پرآبم آیی
در سراپردهی این چشم پرآبم آیی
خواهشم روز و شب این است به درگاه خدا
كه كند لطفی و گهگاه به خوابم آیی
---
عابدی را گفتم ای دست من و دامان تو
كن دعایی تا نهم پایی در این میدان تو
گفت از طاعت چه داری ؟ كوفتم بر سر كه آه !
گفت آهت را به من ده ، هرچه دارم زآنِ تو
---
نمیدانم پیامم پاسخی دارد ز چشمانت ؟
اگر آری ، كه پَر گیرد نگاه پُر پیام از من
درنگی گر نداری تا پیامم در تو بنشیند
شتابِ گردِ راهت را سلامی ، والسلام از من
---
چون اوج كمال بشری میبینم ،
چون جمع صفان آدمی میبینم ،
در دورنمای عالم انسانی
كوتاه سخن ، فقط "علی" میبینم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد ...